اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زمین کن

نویسه گردانی: ZMYN KN
زمین کن . [ زَ ک َ ] (نف مرکب ) که زمین را شکافد و سوراخ کند چون سیل و جز آن :
ز صحرا سیلها برخاست هر سو
درازآهنگ و پیچان و زمین کن .

منوچهری .


|| در بیت زیر کسی که زمین را بکند، مانند: کوه کن :
زمین کن کوه خود را گرم کرده
سوی ارمن زمین را نرم کرده .

نظامی .


|| (اِ مرکب ) نوعی ماهی در دریای فارس . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.