اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زوال یافتن

نویسه گردانی: ZWʼL YAFTN
زوال یافتن . [ زَ ت َ ] (مص مرکب ) زوال پذیرفتن . نقصان یافتن . از میان رفتن :
روز دانش زوال یافت که بخت
به من راست فکر کژنگر است .

خاقانی .


همه شب در اندیشه کاین گنج و مال
در او تا زیم درنیاید زوال .

(بوستان ).


زایل شود هر آنچه بکلی کمال یافت
عمرم زوال یافت ، کمالی نیافته .

سعدی .


رجوع به زوال و دیگر ترکیبهای آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.