گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زوق نویسه گردانی: ZWQ زوق . [ زُ وَ ] (ع اِ) سیماب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به لغت مردم مدینه سیماب و جیوه ۞ . (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۱ ثانیه واژه معنی شوق ذوق شوق ذوق . [ ش َ / شُو ذَ / ذُو ] (اِ مرکب ) خرسندی . خوشی . خواهش . آرزوی . رغبت . (ناظم الاطباء). رجوع به شوق و ذوق شود. اهل ذوق اهل ذوق . [ اَ ل ِ ذَ / ذُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کسی که تجلیات وی از مقام روح و قلب به مقام نفس و قوای آن نازل شود چنان که آنها ... ذوق نهار این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. مرده ذوق مرده ذوق . [ م ُ دَ / دِ ذَ ] (ص مرکب ) آنکه حس ذوق او باطل باشد. (آنندراج ). بی ذوق . فاقد ذوق سلیم : ترسم که مرده ذوق شمارند خضر راجان دا... عالم ذوق عالم ذوق . [ ل َ م ِ ذَ / ذُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حالت شادمانی و خرمی . (ناظم الاطباء). ذوق کردن ذوق کردن . [ ذَ /ذُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عوام . سخت شادمانی نمودن . اظهار سرور و انبساط بسیار کردن : گر چه کردم ذوقها از آشنائیهای ا... زاغ و زوغ زاغ و زوغ .[ غ ُ ] (از اتباع ) در تداول عامه ، اولاد و کسان و فرزندان خردسال . رجوع به زاق و زیق و زاغ و زیغ شود. شوق و ذوق شوق و ذوق . [ ش َ / شُو ق ُ ذَ / ذُو ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شوق ذوق . خرسندی و خوشحالی . ذوق زده شدن ذوق زده شدن . [ ذَ / ذُو زَ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سخت شادان شدن . در تداول عوام ، از دست بشدن انتظام عملی و فکری در مقابل حصول آرزوئی... بی زاغ و زوغ بی زاغ و زوغ . [ غ ُ / زاغ ْ غ ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) بی زاغ و زیغ. بی زاق و زیق . در تداول عامه بمعنی بی بچه و امثال آن . (از یادداش... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود