اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زوله

نویسه گردانی: ZWLH
زوله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) تازیانه و شلاق و قمچی . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
زوله . [ ل َ/ ل ِ ] (اِ) در همدان صابونیه را گویند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). فو. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (یادداشت ایضاً). به لغت جرجان فو است ...
دره زوله . [ دَرْ رَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 40هزارگزی شمال باختری الیگودرز با 227 تن سکنه...
زولة. [ زَ ل َ ] (ع ص ) مؤنث زول . (منتهی الارب ). زن سبک چالاک ظریف و زیرک که شگفتی ها نماید به ظرافت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)...
ضؤلة. [ ض ُ ءَ ل َ ] (ع ص ) نیک لاغر و نزار. سخت سست و ضعیف . (منتهی الارب ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.