اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زهاب

نویسه گردانی: ZHAB
زهاب . [ ] (اِخ ) دشتی در مغرب کرمانشاهان . رجوع به «سرپل ذهاب » شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
ذهاب . [ ذَهَ ها ] (اِخ ) لقب عمروبن جندل بن سلمة یا لقب مالک بن جندل شاعر عرب است .
پل ذهاب . [ پ ُ ل ِ ذَ ] (اِخ ) نام پلی در استان پنجم (ایلام ).
ایاب ذهاب; عربی ایاب = بازگشتن , برگشتن , بازگشت. ذهاب = رفتن , گذشتن. فرهنگ عمید , ابن سینا , 1343
ذهاب و قصر. [ ] (اِخ ) بلوکی از کرمانشاهان که حد شمالی آن کردستان و شرقی کرند و جنوبی لرستان و غربی عراق است . آب و هوای آن گرم و کم ...
کلاته زه آب . [ ک َ ت ِزِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. محلی جلگه ای و معتدل و سکنه 515 تن ، آب آنجا از قنات ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.