زهرا
نویسه گردانی:
ZHRʼ
زهرا. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان مغان است که در بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع است و 109 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شادمان، زهرا (تهران ۱۳۲۳ش) کتابدار، فرزند سید جلالالدین، دولتمرد دوران پهلوی. دارای کارشناسی در رشتۀ زبان و ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران (۱۳۴۵ش)، ک...
فاطمه ٔ زهرا. [ طِ م َ ی ِزَ ] (اِخ ) رجوع به فاطمه دختر محمدبن عبداﷲ شود.
تاتْنِشینْهایِ بُلوکِ زَهْرا، دومین تکنگاری جلال آلاحمد، که یک سال بعد از اورازان، یعنی در ۱۳۳۴ ش، تألیف و تدوین شد. همسر خواهر بزرگ آلاحمد ساکن ا...
نظام افسری کاشانی
ابراهیم امین سبحانی
احمد آرام ردیف: ۱۴۸ شماره :۹
احمد آقایی
اردشیر افشینراد
امیر آشنا
امیرهوشنگ آذر
بهمن الماسی
جمشید اردلا...
ظهراء. [ ظُ هََ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ظَهیر. (مهذب الاسماء). رجوع به ظهیر شود.