زهراء
نویسه گردانی:
ZHRʼʼ
زهراء. [ زَ ] (ع ص ، اِ) گاو ماده ٔ دشتی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زن درخشان روی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زن سپیدروی . || ابر سپید در آخر روز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مؤنث ازهر یعنی سپید و نیکو و روشن . ج ، زُهْر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). زهرا. مؤنث ازهر. درخشنده . درخشنده روی .سپیدروی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زهرا شود. || (اِخ ) یکی از دو سوره ٔ بقره و آل عمران به جهت کثرت احکام شرعی و اسماء الهی که دارند. و تثنیه ٔ آن زهراوان . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
شادمان، زهرا (تهران ۱۳۲۳ش) کتابدار، فرزند سید جلالالدین، دولتمرد دوران پهلوی. دارای کارشناسی در رشتۀ زبان و ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران (۱۳۴۵ش)، ک...
زهره کاظمی[۳][۴] مشهور به زهرا رهنورد (زادهٔ ۲۸ مرداد ۱۳۲۴ در بروجرد) نویسنده، روزنامهنگار و هنرمند اهل ایران است.[۵] وی دکتریِ علوم سیاسی از دانشگاه...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
فاطمه ٔ زهرا. [ طِ م َ ی ِزَ ] (اِخ ) رجوع به فاطمه دختر محمدبن عبداﷲ شود.
تاتْنِشینْهایِ بُلوکِ زَهْرا، دومین تکنگاری جلال آلاحمد، که یک سال بعد از اورازان، یعنی در ۱۳۳۴ ش، تألیف و تدوین شد. همسر خواهر بزرگ آلاحمد ساکن ا...
نظام افسری کاشانی
ابراهیم امین سبحانی
احمد آرام ردیف: ۱۴۸ شماره :۹
احمد آقایی
اردشیر افشینراد
امیر آشنا
امیرهوشنگ آذر
بهمن الماسی
جمشید اردلا...