اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زیر از میانه

نویسه گردانی: ZYR ʼZ MYANH
زیر از میانه . [ اَ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) ۞ کنایه از زبون بودن و بد بودن باشد. (برهان ). یعنی زبون . (فرهنگ رشیدی ). کنایه از زبون باشد. (انجمن آرا). بمعنی چیز زبون کمتر از حد وسط است . (انجمن آرا) (آنندراج ). زبون و سست و ناتوان و خوار و پست و درمانده . (ناظم الاطباء) :
اسبی چنانکه دانی زیر از میانه زیر
از کاهلی که بود نه سکسک نه راهوار ۞ .

انوری (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا).


آنکو نخواست قدر ترا برتر از فلک
کارش چو کار خادم زیر از میانه باد.

کمال اسماعیل (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا).


رجوع به زیرمیانه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.