اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زینب

نویسه گردانی: ZYNB
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت جحش . نام دختر جحش ۞ که در نکاح آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله و سلم بود. (غیاث ). نام زوجه ٔ حضرت رسول اﷲ (ص ) که اول در حباله ٔ نکاح زید بوده . (آنندراج ). نام حرم بندگی حضرت رسالت (ص ) که اول در حباله ٔ زید بود. (شرفنامه ٔ منیری ). نام یکی از زوجات آن حضرت (ص ). (ناظم الاطباء). ام المؤمنین زوجه ٔ رسول صلوةاﷲ علیه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). حمداﷲ مستوفی در ذکر ازدواج حضرت پیغمبرآرد: ... هفتم ام حلیمه بود زینب بنت جحش الاسود از امیمه عمه ٔ رسول علیه الصلوة و السلام در اول زن زیدبن حارثه بود، در محرم سنه ٔ خمس او را بخواست و عقد نکاح او خدای تعالی بست ، پیغمبر علیه السلام بهمان نکاح با او دخول کرد و او بدین فخر کردی . چون پیغمبر علیه السلام در پرده رفت او در حیات بود شش سال با او بودو بعد از رسول از زنانش اول او نماند در سنه ٔ عشرین هجری . (تاریخ گزیده چ برون ج 1 ص 159 و 160)... یکی از زنان مشهور در صدر اسلام و زن زیدبن حارثه و نامش «بَرّة» بود. زید او را طلاق داد و حضرت رسول با او ازدواج کرد و نامش را زینب گذاشت زیرا زیباترین زنان بود و آیه ٔ حجاب بدان سبب نازل شد. او یازده حدیث روایت کرده . (از اعلام زرکلی ) : دیگر وقت با حفصه و زینب ۞ درساختی . (گلستان ). رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 262 و امتاع ج 1ص 194 و البیان و التبیین ج 1 و تاریخ الخلفا و حبیب السیر چ خیام ج 1 و عقد الفرید ج 3 ص 290 و ج 5 ص 8 و تاریخ اسلام ص 52 و 80 و تاریخ گزیده چ برون ج 1 ص 146 و 213 و الاصابه ج 8 ص 92 و اعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 106 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
زینب خونی . [ زَ / زِ ن َ ] (حامص مرکب ) زینب خوانی . سخن گفتن بجای زینب و از زبان حضرت زینب (ع ) در تعزیه ها و به اصطلاح امروز «رل » حضرت ز...
باغ زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 42 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 5 هزارگزی خاور را...
باغ زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سه بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان که در 24 هزارگزی جنوب باختری هرسین و 3 هزارگزی جنوب باخت...
حره ٔ زینب . [ ح ُرْ رَ ی ِ زَ ن َ ] (اِخ ) ظاهراً خواهر محمودسبکتکین بوده است و نامزد بغراتکین برادرزاده ٔ ارسلان خان . (تاریخ بیهقی ص 193). رج...
اصابع زینب . [ اَ ب ِ ع ِ زَ / زِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از حلوا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قسمی شیرینی است . || اصابعالعذار...
زینب صغری . [ زَ ن َ ب ِ ص ُ را ] (اِخ ) از دختران حضرت علی بن ابی طالب است ۞ . رجوع به تاریخ گزیده چ برون ج 1 ص 199 و مجمل التواریخ و ...
زینب زیادی . [ زَ / زِ ن َ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مرحوم عبداﷲ مستوفی ذیل «من زینب زیادیم » و شرح تعزیه ٔ بازار شام آرد: در زمان ناصرا...
زینب الغزیة. [ زَ ن َ بُل ْ غ َزْ زی ی َ ] (اِخ ) بنت محمدبن محمدبن احمد الغزی . زنی شاعر و فاضل و اهل علم و صلاح بود و برپدر و برادرش قرائ...
زینب الکبری . [ زَ ن َ بُل ْ ک ُ را ] (اِخ ) بنت علی بن ابی طالب از فاطمه علیها سلام . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زینب بنت الامام ...
زینب الشهاریة. [ زَ ن َ بُش ْ ش ُ ری ی َ ] (اِخ ) بنت محمدبن احمدبن الامام الناصر الیمنیة الشهاریة. شاعره ٔ نابغه بود. او در شهاره از بلاد اهن...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.