اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زیور زدن

نویسه گردانی: ZYWR ZDN
زیور زدن . [ زی وَ زَ دَ ] (مص مرکب ) زیور بستن . (آنندراج ). آرایش کردن و زینت دادن :
گویی که روز بزم تو از بس عطای تو
زیور زنند روی زمین را ز زر ناب .

عثمان مختاری (از آنندراج ).


مجلس ز می زیور زده وز جرعه خاک افسر زده
صبح از جگر دم برزده مرغ از که آوا داشته .

خاقانی .


رجوع به زیور بستن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.