سائب
نویسه گردانی:
SAʼB
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن اقرع ثقفی ، صحابی است و در ملازمت پدر به حضور پیغمبر رسید در دوره ٔ خلافت عمر برسالت بنزد نعمان بن مقرن رفت . مدتی عامل مدائن بود و نیز در فتح نهاوند حضور داشت . سرانجام عمل اصفهان را یافت و در آن شهر درگذشت و اخلافش در آن شهر اقامت یافتند. ابن عباس گفته است : خردمندتر از سائب بن اقرع در عرب نیست . رجوع به البیان و التبیین ج 2 ص 206 و 207، الجماهر بیرونی ص 68، ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 75 و 342، عیون الاخبار ج 1 ص 311، الاصابه ج 3 ص 58، حبیب السیر چ 1 ص 166 و 175 و چ کتابفروشی خیام ج 1 ص 487 و 519 شود.
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن عثمان بن مظعون جمحی از قدمای صحابه است وی همراه پدر و عم خویش به حبشه مهاجرت کرد. او از تیراندازان معدود سپاه ...
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن عمیر القاری الازدی . صحابی است . (الاصابه ).
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن عوام بن خویلد قرشی اسدی . برادر زبیربن عوام و پسرصفیه بنت عبدالمطلب عمه ٔ حضرت رسول بود. در اکثر غزوات حضور داشت ...
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن فَرّوخ ضریر مکی مکنی به ابوالعباس مولای بنی جذیمةبن عدی ّ بن دیل شاعری هجاگوی و از هواخواهان بنی امیه بود. اکث...
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن مالک اشعری جزو شرطه ٔ مختار بود و در تقویت بنیان کار اوتأثیری عظیم داشت . (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 138).
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن مالک . ابن عساکر از او روایت کرده است . (تاریخ الخلفاء ج 1 ص 160).
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن مظعون قرشی جمحی . برادر عثمان بن مظعون صحابی است و بحبشه مهاجرت کرد و در غزوه ٔ بدر حضور داشت . (الاصابه ).
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن نُمَیله . نام دیگر سائب بن ابی سائب صحابی است و بعضی او را صحابی دیگر دانند. (الاصابه ).
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن هشام بن عمرو العامری ، پدرش صحابی بود و خود خدمت رسول (ص ) را دریافت و در فتح مصر حضور داشت و از جانب مسلمةبن مخلد...
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن یزیدبن سعید کندی بن أخت نمر مکنی به ابویزید. وی به سال دوم هجری متولد شد. در حجة الوداع با پدر خود حضورداشت . سپ...