اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سائب

نویسه گردانی: SAʼB
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن ذکوان مکنی به ابوجمعه معروف به راویه ٔ کثیرعزه از شعرای اموی است و او راست :
أبائنة سعدی ؟ نعم ستبین !
کما انبت من حبل القرین قرین
اء اًن زم أجمال و فارق جیرة
و صاح غراب البین أنت حزین
کانک لم تسمع ولم ترقبلها
تفرق أحباب لهن حنین
فاء خْلفن میعادی وخن أمانتی
و لیس لمن خان الأمانة دین .
رجوع به عقدالفرید ج 6 ص 207 و ج 7 ص 22 و الموشح ص 150 - 151 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن عثمان بن مظعون جمحی از قدمای صحابه است وی همراه پدر و عم خویش به حبشه مهاجرت کرد. او از تیراندازان معدود سپاه ...
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن عمیر القاری الازدی . صحابی است . (الاصابه ).
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن عوام بن خویلد قرشی اسدی . برادر زبیربن عوام و پسرصفیه بنت عبدالمطلب عمه ٔ حضرت رسول بود. در اکثر غزوات حضور داشت ...
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن فَرّوخ ضریر مکی مکنی به ابوالعباس مولای بنی جذیمةبن عدی ّ بن دیل شاعری هجاگوی و از هواخواهان بنی امیه بود. اکث...
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن مالک اشعری جزو شرطه ٔ مختار بود و در تقویت بنیان کار اوتأثیری عظیم داشت . (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 138).
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن مالک . ابن عساکر از او روایت کرده است . (تاریخ الخلفاء ج 1 ص 160).
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن مظعون قرشی جمحی . برادر عثمان بن مظعون صحابی است و بحبشه مهاجرت کرد و در غزوه ٔ بدر حضور داشت . (الاصابه ).
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن نُمَیله . نام دیگر سائب بن ابی سائب صحابی است و بعضی او را صحابی دیگر دانند. (الاصابه ).
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن هشام بن عمرو العامری ، پدرش صحابی بود و خود خدمت رسول (ص ) را دریافت و در فتح مصر حضور داشت و از جانب مسلمةبن مخلد...
سائب . [ ءِ ] (اِخ ) ابن یزیدبن سعید کندی بن أخت نمر مکنی به ابویزید. وی به سال دوم هجری متولد شد. در حجة الوداع با پدر خود حضورداشت . سپ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.