سابون
نویسه گردانی:
SABWN
سابون . (اِ) رجوع به صابون شود.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
صابون الهم . [ نُل ْ هََم م ] (ع اِ مرکب ) لقب شراب است : و بزرگان شراب را صابون الهم خوانده اند... (نوروزنامه ص 60).
لیف و صابون . [ ف ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مجازاً اختلاط نانواخت : ربط اغیار و ناصحان فرخ همچو تألیف لیف و صابون است .محسن تأثیر (از آنند...
صابون انفاق . [ ن ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ عرق الحلاوة. عجما. شجره یاشجیره ٔ ابی مالک است . و آن اشنان ۞ باشد. رجوع به اشنان و ش...
صابون پزخانه . [ بوم ْ پ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جائی که در آن صابون پزند. || (اِخ ) نام محلتی به جنوب شهر تهران .
صابون سلطانی . [ ن ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) توزیع حاکم ، یعنی تقسیم کردن حاکم چیزی را ۞ بر جماعتی . (غیاث اللغات ). || گویا صابون س...