اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سالار گشتن

نویسه گردانی: SALAR GŠTN
سالار گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) پیشوا گشتن . سردار شدن . رئیس شدن . بمقام ریاست رسیدن :
چو تو سالار دین و علم گشتی
شود دنیارهی پیش تو ناچار.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.