اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سامان

نویسه گردانی: SAMAN
سامان . (اِخ ) قصبه ای است از دهستان لار بخش حومه ٔ شهرستان شهرکرد. واقع در 12 هزارگزی شمال شهرکرد متصل به راه فرعی نجف آباد به شهرکرد. هوای آن معتدل و دارای 5200 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشودو محصول آن غلات ، حبوب ، برنج ، باغات ، اقسام میوه و مزارع انگور. شغل اهالی زراعت باغداری و گله داری ، صنایع دستی محلی قالی و جاجیم بافی و راه آن ماشین رو است . یک باب دبستان نوساز، صندوق پست و پاسگاه ژاندارمری دارد پل قدیمی زمانخان در سه هزارگزی شمال آبادی بر روی زاینده رود ساخته شده که راه نجف آباد بسامان وشهر کرد از روی آن میگذرد. در این قصبه باغات میوه ،اشجار زیاد دیده میشود که رویهمرفته دارای موقعیت طبیعی بسیار زیبا و خوش منظره ای میباشد و محل ییلاقی خوبی بشمار میرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سامان کنگرپزان . [ ک َ گ َ پ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جهانگیری بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز. واقع در 36 هزارگزی شمال باختری مسجدسلیمان ...
بی سر و بی سامان . [ س َ رُ ] (ص مرکب ) بی خانمان . دربدر. بی بضاعت : نفسی سرد برآورد ضعیف از سر دردگفت بگذار من بی سر و بی سامان را. سعدی .|| ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.