گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سامان شناس نویسه گردانی: SAMAN ŠNAS سامان شناس . [ ش ِ ] (نف مرکب ) عاقبت اندیش : زنی کاردان است و سامان شناس نداند کسی سیم او را قیاس . نظامی .رجوع به سامان شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود