اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سامان شناس

نویسه گردانی: SAMAN ŠNAS
سامان شناس . [ ش ِ ] (نف مرکب ) عاقبت اندیش :
زنی کاردان است و سامان شناس
نداند کسی سیم او را قیاس .

نظامی .


رجوع به سامان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.