سامعة افروز
نویسه گردانی:
SAMʽ ʼFRWZ
سامعة افروز. [ م ِ ع َ اَ ] (نف مرکب ) گوشزد. شنیده شده . بگوش خورده : انتشار خبر قتل او در آن ایام که سامعه افروز خاص و عام هر دیار نزدیک و دور شده . (تاریخ گلستانه ). و حقیقت کوچیدن خود را با افواج سامعةافروز خان بختیاری نمود. (تاریخ گلستانه ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.