سامی
نویسه گردانی:
SAMY
سامی . (اِخ ) فرقه ای از نصاری که خود را صامیه نامیده اند. (ابن الندیم ص 479).
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
متولد 26 دی 1366
برنامه نویس،
رمان نویس، شاعر
ملقب به هوفر
ساکن قم
مندوب سامی . [ م َ ب ِ ] (اِخ ) لقب نماینده ٔ انگلیس به عراق . لقبی است که مردم بین النهرین به حاکم انگلیسی در عراق می دادند. (یادداشت مر...
ابوالحسن سامی . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) شاعری است ، و وفات او به سال 302 هَ . ق . بود. (ابن الندیم ).
سامی هزارجریبی . [ ی ِ هََ ج َ ] (اِخ ) اسم سامیش میرزا علی خلف الصدق حاج میرزا حسن مستوفی و ناظر شاهزاده معظم حسینعلی میرزا فرمانفرمای سا...
سیامک رادمنش (زادهٔ ۲۱ ژوئیهٔ ۱۹۸۰) با نام هنری سامی یوسف، خواننده، آهنگساز، ترانهسرا و تهیهکننده ایرانی-بریتانیایی است که در ترانههایش به مضامین م...
ثامی . (ع ص ) نعت فاعلی از ثَماء.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.