سامی
نویسه گردانی:
SAMY
سامی . (اِخ ) مولانا غیاث الدین احمد. (آتشکده ٔ آذر). وی از عهد سلطان حسین بایقرا تا دوره ٔ شاه طهماسب صفوی در شعر و ادب شهره ٔ بلاد خراسان بوده است . (ریحانة الادب ج 2 ص 152 از قاموس الاعلام ) (الذریعه جزء 2 از ج 1 ص 424). در مجالس النفائس ص 62 و235 شاعری بنام شامی دامغانی ضبط شده و مصحح در پاورقی ص 62 نوشته است که در نسخه ٔ (ترکی الف ) سامی آمده است . (تعلیقات دکتر شهیدی بر آتشکده ٔ آذر ص 150).
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
متولد 26 دی 1366
برنامه نویس،
رمان نویس، شاعر
ملقب به هوفر
ساکن قم
مندوب سامی . [ م َ ب ِ ] (اِخ ) لقب نماینده ٔ انگلیس به عراق . لقبی است که مردم بین النهرین به حاکم انگلیسی در عراق می دادند. (یادداشت مر...
ابوالحسن سامی . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) شاعری است ، و وفات او به سال 302 هَ . ق . بود. (ابن الندیم ).
سامی هزارجریبی . [ ی ِ هََ ج َ ] (اِخ ) اسم سامیش میرزا علی خلف الصدق حاج میرزا حسن مستوفی و ناظر شاهزاده معظم حسینعلی میرزا فرمانفرمای سا...
سیامک رادمنش (زادهٔ ۲۱ ژوئیهٔ ۱۹۸۰) با نام هنری سامی یوسف، خواننده، آهنگساز، ترانهسرا و تهیهکننده ایرانی-بریتانیایی است که در ترانههایش به مضامین م...
ثامی . (ع ص ) نعت فاعلی از ثَماء.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.