ساوه . [ وَ
/ وِ ] (اِ) زر خالص را گویند که شکسته و ریزه ریزه شده باشد. (برهان ). ریزه ٔ زر. (شرفنامه ٔ منیری ). زر خالص که شکسته و ریزه ریزه بود و آن را ساو نیز گویند. (جهانگیری ). زر ساوه ، زر خرد باشد چون گاورس و کوچکتر. (صحاح الفرس ). ریزه ٔ زر. (رشیدی )
: فزون زآنکه بخشی بزایر تو زر
نه ساوه نه رسته برآید ز کان .
فرالاوی .
نرگسی خوشبوی دارد زرّ ساوه در دهن
لاله ٔ خودروی دارد مشک سوده در کنار.
تاج المآثر (از جهانگیری ).
رجوع به ساو شود.