اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ساوه

نویسه گردانی: SAWH
ساوه . [ وَ ] (اِخ ) نام پهلوانی است تورانی خویش ِ کاموس کشانی که در جنگ رستم کشته شد و او را ساوه شاه نیز میگویند. (برهان ). نام پهلوانی بود کشانی او را ساوه شاه نیز میگفته اند ودر دست رستم کشته شد. (آنندراج ). نام مبارزی قرابت کاموس که رستمش کشته . (شرفنامه ٔ منیری ) :
یکی خویش کاموس بد ساوه نام
سرافراز و بر جای گسترده کام .

فردوسی .


وز ایرانیان نامور مرد چند
بدژ ماند با ساوه ٔ ارجمند.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ثاوة. [ وَ ] (ع اِ) میش کلان سال . || گوسفند لاغر. || اندک باقی مانده از بسیار. || ثایه . و نیز رجوع به ثایه شود.
صعوه . [ ] (اِخ ) یکی از هفت شهرمؤتفکات است و آن ولایتی بود که چون خدا لوط را پیغمبری داد او را بدانجا فرستاد. (تاریخ گزیده ص 35).
صعوة. [ ص َ وَ ] (ع اِ) مرغی است کوچک . فارسی سنگانه و هندی ممولا. ج ، صعو و صعاء و صعوات . (منتهی الارب ). مرغی است برابر گنجشک که سینه ٔ ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
دارا
۱۳۸۸/۱۰/۱۸ Iran
0
0

در شرح واژه «ساوه» شما نوشته اید که رستم او را کشت. در حالی که مطابق شاهنامه ساوه شاه به دست بهرام چوبینه کشته شد.

مرجع:
http://shahnameh.recent.ir/default.aspx?item=562&page=30


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.