اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ساهور

نویسه گردانی: SAHWR
ساهور. (ع اِ) بیداری . || بسیاری . (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب ). || ماه تاب . (منتهی الارب ). || هاله ٔ ماه . || غلاف ماه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || ماه . (اقرب الموارد). || نه روز باقی ازماه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || سایه ٔ زمین بر روی زمین . (منتهی الارب ). سایه ٔ زمین . (اقرب الموارد). || روی زمین . (منتهی الارب ):کسوف ؛ دخول قمر در ساهور. (از اقرب الموارد). || خروج قمر از ساهور؛ آشکار شدن ماه آن . (از اقرب الموارد). || بن چشم . ۞ (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ساهور العین ؛ بن چشمه و منبع آب آن . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ساهور. (اِخ ) کوهی است در مغرب که معدن سنگی است بهمین نام ، و آن سنگی که جمیع سنگهای سخت را قطع کند. و بجای ها میم هم بنظر آمده است ....
صاهور. (معرب ، اِ) غلاف ماه . (منتهی الارب ). صاحب تاج العروس و اقرب الموارد گویند کلمه ٔ اعجمی است ۞ .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.