اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سبیکه

نویسه گردانی: SBYKH
سبیکه . [ س َ ک َ / ک ِ ] (از ع ، اِ) پاره ٔ نقره و مانند آن گداخته . ج ، سبائک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). زر و سیم گداخته . (دهار) (مهذب الاسماء). شوشه ٔ سیم . شمش نقره :
عناب و سیم اگر نَبُوَدْمان روا بود
عناب بر سبیکه ٔ سیمین او بس است .

ابوالمؤید بلخی .


پدید شد ز فلک مهر چون سبیکه ٔ زر
که هیچ تجربه نتواند آن عیار گرفت .

مسعودسعد.


از آن سبیکه ٔ زر کآفتاب گویندش
زند ستامی کان را ستارگان خوانند.

مسعودسعد.


و زر به شوشه ها و سبیکه ها میکردند. (مجمل التواریخ ).
سبیکه فروریخت در نای تنگ
برآمدزر سرخ یاقوت رنگ .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
سبیکه . [ ] (اِخ ) نام مادر محمد تقی سبیکه ٔ نوبیه است و به روایتی صفیه از جهنیه . (از تاریخ قم ص 200).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
سبیکه
۱۳۸۹/۰۴/۲۴ Iran
0
0

من خودم اسمم سبیکه هستم هر چی گشتم معنی درستو حسابی پیدانکردم خاهشابیشترتوضیحبدیدراجهبهمعنیاسمم ممنونمممممم

سبیکه
۱۳۹۲/۰۲/۰۶ Iran
0
0

سلام عزیرم
اولین نفری هستی که پیدا کردم اسمت مثل من سبیکه هستش
چند سالته؟؟
من 26 سالمه
معنی اسمت درواقع به معنی طلای ناب و دست نخورده است
البته به این معنی هم هس: ظرفی گداخته از طلای ناب

س
۱۳۹۴/۰۲/۲۴ Iran
0
0

سلام
اسم منم سبیکه هست
خوشحال که همنام هستیم
منم وقتی می خوام اسمم رو توضیح بدم نمی دونم دقیق چی بگم
من 28 سالمه
توی شهر ما فقط منم که اسمم سبیکه هست

خواهر سبیکه
۱۳۹۶/۰۴/۳۰
0
0

اسم آجی منم سبیکه س :)))


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.