اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سبیلی

نویسه گردانی: SBYLY
سبیلی . [ س َ ] (ق ) به سبیل . برایگان . مفت . مجانی :
ز بس کو داد سیم و زر سبیلی
نماند اندر جهان نام بخیلی .

(ویس و رامین ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
سبیلی .[ س َ ] (ص نسبی ) نسبتی است مر سبیلة را و آن بطنی است از قضاعة. (الانساب سمعانی ) (لباب الانساب ص 531).
سبیلی. (ص نسبی) منسوب به سِبیل=چپق=پیپ. || سبیل=چپق=پیپ فروش.|| سِبیل کِش. آن که سبیل=چپق=پیپ دود می کند.
کلاته سبیلی . [ک َ ت ِ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاندیز بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.