اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سپاسداری کردن

نویسه گردانی: SPASDʼRY KRDN
سپاسداری کردن . [ س ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تشکر. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). شکر. شکران . (تاج المصادر بیهقی ). شکر. شُکور. (ترجمان القرآن ). شکران . (دهار) : و بگویم که از ایشان کسی بود که خدای عز و جل را سپاسداری کرد. (تاریخ طبری ترجمه ٔ بلعمی ). پس گروهی ناسپاسی کردند و گروهی سپاسداری کردند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). خدای را عزوجل سپاسداری کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 67). خدای را سپاسداری کرد و آنجا مقام گرفت . (مجمل التواریخ و القصص ).
بر هلاکش سپاسداری کرد
کار از آن پس به استواری کرد.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.