اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ستاره سوخته

نویسه گردانی: STARH SWḴTH
ستاره سوخته . [ س ِ رَ / رِ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) کنایه از مُدْبَر و بداختر. (آنندراج ) (بهار عجم ) :
نسوخته ست بهیچ آتشی دو بار سپند
ستاره سوختگان ایمنند از دوزخ .

صائب (از آنندراج ).


نظیری نظیراو نتواند گردید. اختری ستاره سوخته ٔ او باشد. (دره ٔنادره چ شهیدی ص 74). || (اصطلاح علم هیأت ) سوختن ستاره آن بود که با آفتاب سهم آید و بشعاع آفتاب روشنایی ستاره از میان رود. (از التفهیم ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.