اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ستاره لشکر

نویسه گردانی: STARH LŠKR
ستاره لشکر. [ س ِ رَ / رِل َ ک َ ] (ص مرکب ) آنکه لشکرش زیاد و بیحد باشد. که سپاهی فراوان دارد. که لشکر افزون دارد :
یک تنه صدهزار تن می نهمت چو آفتاب
ارچه بصدهزار یک بدر ستاره لشکری .

خاقانی .


بدر ستاره لشکر است اوج طراز آسمان
بحر نهنگ خنجر است ابر سخای مملکت .

خاقانی .


ابر درخش بیرق بحر نهنگ پیکان
قطب سماک نیزه بدر ستاره لشکر.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.