اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ستی

نویسه گردانی: STY
ستی . [ س َ ] (اِ) فولاد و آهن . (برهان ) (غیاث ). آهنی سخت بود مانند پولاد. (فرهنگ اسدی نخجوانی ). آهن و پولاد (آنندراج ) :
زمین چون ستی بینی و آب رود
بگیرد فراز و بیاید فرود.

ابوشکور.


|| ظاهراً از ریشه ٔاوستایی «سنئیثیش » ۞ (ابزار جنگ ) و ظاهراً «ستی » مصحف «سنی » است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نوعی از نیزه و سنان . (برهان ) (آنندراج ). و نوعی از نیزه و سنان آهنی باشد سخت چون پولادو بر سر تیر و داس نهند. (صحاح الفرس ). شمس فخری درفرهنگ معیار جمالی بفتح نون ۞ آورده و با نی و کی قافیه کرده ، و در لغت ستی آهنی باشد که بر سر نیزه یا داس نهند و معنی سنان از آن فهمیده میشود و قطعه اش این است :
شاه ایام شیخ ابواسحاق
ای کلاه تو رشک افسر کی
آفتاب از خجالت رایت
هر سپیده دمی برآرد خوی
آب در حلق بدسگالانت
عجب است ار نمی شود چو ستی .

(از انجمن آرا).


|| بزبان هندی زن را گویند که خود را با شوهر خود که مرده باشد در آتش اندازد و بسوزد. (برهان ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
ستی . [ س ِت ْ تی ] (ع اِ) برای خطاب به زن آید، یعنی ای شش جهات من ، یا آن ملحون است و صواب سیدتی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) : ست...
ستی . [ س ِت ْ تی ] (اِخ ) بنت موسی الکاظم . (تاریخ گزیده ص 206). دختر حضرت موسی بن جعفر معروف به معصومه علیهاالسلام . رجوع به فاطمه شود.
ستی .[ س ِت ْ تی ] (اِخ ) نام حضرت مریم . (ناظم الاطباء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ستی زرین . [ س ِت ْ تی ِ زَرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام آهنگی است : یکی چون معبد مطرب ، دوم چون زلزل رازی سیم چون ستی ۞ زرین ، ...
ستی فاطمه . [ س ِت ْ تی طِ م َ ] (اِخ ) بنت امام موسی بن جعفر. رجوع به ستی و فاطمه و معصومه شود.
مهستی . [ م َ س ِ / م َ هَِ ] (اِ مرکب ) مخفف ماه ستی (ستی مخفف عربی سَیِّدَتی ). ماه خانم . ماه بانو. || از نامهای ایرانی: داشت زالی به روستای تکاو م...
ثتی . [ ث َ تی / ث َ تا ] (ع اِ) پوستهای خرما یا خرمائی که تباه شده از درخت فروریزد و خرمای ردی . || ریزه ٔ کاه و هر چیز ریزه که بدان غ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۱/۰۱/۱۳ Iran
0
0

کلمه اوستایی ستویی به معنی پایدار و همیشه و پیوسته باید ریشه کلمه فارسی ستی به معنی پولاد باشد.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.