سدو
نویسه گردانی:
SDW
سدو. [ س َدْوْ ] (ع مص ) دراز کردن دست را بسوی کسی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بازی کردن بچهارمغز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بازی کردن کودک به گردو. (اقرب الموارد). || گام فراخ نهادن ناقه . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بسیارنم گردیدن شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
صدو. [ ص َدْوْ ] (ع مص ) دست بر دست زدن چندان که آواز برآید. (منتهی الارب ).
صد و بیست پاره . [ ص َ دُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) قرآن که به یک صد و بیست مجلد جدا جدا جلد کرده باشند و در مجالس فاتحه و ترحیم قرائت کنند، و ه...
صد و چهارده عقد. [ ص َ دُ چ َ دَه ْ ع ِ ] (اِخ ) صدف صد و چهارده عقد. قرآن مجید است که دارای صد و چهارده سوره است . رجوع به صدف شود.
صدف صد و چهارده عقد. [ ص َ دَ ف ِ ص َ دُ چ َ دَ ه ْ ع ِ ] (اِخ ) اشاره به قرآن مجید است ، چه قرآن یکصدو چهارده سوره دارد. (برهان ) (انجمن آر...