اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سراغ

نویسه گردانی: SRʼḠ
سراغ . [ س ُ ] (اِ) نشان پای آدمی و غیره . (غیاث ). نشان پای و با لفظ طلب کردن و جستن و کردن و گرفتن و برداشتن و دادن مستعمل است . (آنندراج ). در ترکی سوراغ ، بمعنی تفحص و تفتیش باشد. || نشان و اثر و خبر. (سنگلاخ ). || مجازاً بمعنی تلاش و این لفظ ترکی است . (غیاث ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سراغ دادن . [ س ُ دَ ] (مص مرکب ) نشان دادن . از جای چیزی یا کسی آگاهی دادن . رجوع به سراغ شود.
سراغ کردن . [ س ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نشان یافتن . آگاهی یافتن . رجوع به سراغ شود.
سراغ گرفتن . [ س ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) خبرپرسیدن . باخبر شدن . در پی شدن . رجوع به سراغ شود.
سراغ داشتن . [ س ُ ت َ ] (مص مرکب ) آگاهی داشتن . نشان داشتن . رجوع به سراغ شود.
سراق . [ س ُرْ را ] (ع ص ، اِ) ج ِ سارق ، بمعنی دزد. (از آنندراج ). رجوع به سارق شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.