اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سر تابیدن

نویسه گردانی: SR TABYDN
سر تابیدن . [ س َ دَ ] (مص مرکب ) نافرمانی کردن :
برهمنان را چندانکه دید سر ببرید
بریده به سر آن کز هدی بتابد سر.

فرخی .


گر نتابی سر ز دانش از تو تابد آفتاب
وز سعادت ای پسر بر آسمان سایدت سر.

ناصرخسرو.


جوانا سر متاب از پند پیران
که پند پیر از بخت جوان به .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.