سردین . [ س َ ] (اِ) یونانی «سردین »
۞ ، انگلیسی «ساردین »
۞ . (اشتینگاس ). و نیز به همین املاء در فرانسه مستعمل است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). به لغت اهل مغرب نوعی از ماهی باشد که آن را بیونانی سماریس خوانند. (برهان ) (آنندراج )
: و رأس السردین المالح اذا احرق و ذلک به علی لسعةالعقرب نفع نفعاً بیناً. (ابن البیطار). و رجوع به ساردین شود.