اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرفرازی کردن

نویسه گردانی: SRFRʼZY KRDN
سرفرازی کردن . [ س َ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) افتخار کردن :
ولیکن چو شه تیغبازی کند
سر تیغ او سرفرازی کند.

نظامی .


|| تکبر کردن . به خود بالیدن :
همه مردمی سرفرازی کند
سر آن شد که مردم نوازی کند.

نظامی .


سرفرازی مکن از کیسه پری
که بود کار فلک کیسه بری .

جامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.