اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرفه کنان

نویسه گردانی: SRFH KNAN
سرفه کنان . [ س ُ ف َ / ف ِ ک ُ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) در حال سرفه :
آن حلق صراحی بین کز می به فواق آمد
چون سرفه کنان از خون بیمار به صبح اندر.

خاقانی .


حلق و لب قنینه بین سرفه کنان و خنده زن
خنده بهار عیش دان سرفه نوای صبحدم .

خاقانی .


رجوع به سرفه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.