اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرگشته ماندن

نویسه گردانی: SRGŠTH MANDN
سرگشته ماندن . [ س َ گ َ ت َ / ت ِ دَ ] (مص مرکب ) حیران ماندن :
ماندم از کار خویش سرگشته
دهنم خشک و دیده تر گشته .

نظامی .


سکندر در آن برف سرگشته ماند
چو برف از مژه قطره ها میفشاند.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.