اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرمد

نویسه گردانی: SRMD
سرمد. [ س َ م َ ] (ع ص ، ق ) همیشه و دایم . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (غیاث ). پیوسته . (دهار). همیشه . (مهذب الاسماء) (السامی ) :
چنو نه هست و نه بود و نه نیز خواهد بود
فراق او متواتر هوای او سرمد.

منجیک .


بس کس کو گیرد و نبخشد هرگز
بس کس کو گیرد و ببخشد سرمد.

منوچهری .


بقای سرمد در نیکنامی است بحق
به نیک نامی بادا بقای تو سرمد.

سوزنی .


مادرم کرد وقت نزع ، دعا
که ترا بانگ و نام سرمد باد.

خاقانی .


|| شب دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سرمد کاشانی . [ س َ م َ دِ ](اِخ ) اسمش سعید، از میر ابوالقاسم فندرسکی حکمت فراگرفت و در خدمت مشایخ تصفیه کرد و آخرالامر به هندوستان افتاد و...
ثرمد. [ ث َ م َ ] (اِخ ) شعبی است در کوه اجاء از بنی ثعلبه گویند آبی است . (مراصد الاطلاع ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۲/۱۱/۰۱ Iran
0
0

در گویش لارستانی "سرمه یا سلمه" یعنی گیاهی که بوته اش همیشگی بوده خشک و دو باره سبز میشود. Sarma....ya Salma .
بر این پایه سَرمَ باید از ریشه اوستایی زَرِمَ یعنی سبز باشنده بوده باشد. لابد کلمه سرمد عربی به معنی همواره و جاوید معرب از همین سَرِمَ-ئیتی (سبز بونده) ایرانی است.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.