اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سعله

نویسه گردانی: SʽLH
سعله . [ س ُ ل َ ] (ع مص ) سرفیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمد هروی . رجوع به ابوشعیب هروی شود.
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمد همدانی . شیخ طوسی در رجال گاهی او را در عداد اصحاب امام جواد محمدبن علی (ع ) و گاهی در شمار اصحاب امام هادی ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن مخراق . وی یکی از شجعان خوارج است که با مهلب بن ابی صفره نبرد میکردند و سرانجام از وی شکست یافتند. (عقدالفرید ج ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن مرداس . رجوع به صالح اسدالدولة شود.
صالح . [ ل ِ] (اِخ ) ابن مرداس ، مکنی به ابوخزیمه . تابعی است .
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن مسرّح تمیمی . وی زعیم فرقه ٔ صفریه و نخست کس است که از آنها خروج کرد و کثیرالعبادة بود و در دارا و موصل و جزیره ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن مسلم شیخی . مکی است و از ابوزبیر روایت کند. یحیی بن معین و ابوحاتم او را ضعیف دانسته اند. عسقلانی گوید وی همان ا...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن مسلم بن عمروبن حسین بن ربیعةبن خالد باهلی . برادر قتیبةبن مسلم است که درسالهای 88 تا 95 هَ . ق . از جانب امویان ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن مسلم جعفی ، مولی بنی جعفة. شیخ طوسی در رجال او را در عداد اصحاب امام صادق جعفربن محمد (ع ) آورده است . (تنقیح ال...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن مقاتل بن صالح أعور. وی از پدر خویش روایت کند و از او ابوالطیب احمدبن محمدبن اسماعیل منادی و ابوسهل بن زیاد و عب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.