اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سغ

نویسه گردانی: SḠ
سغ. [ س َ ] (اِ) پوشش و سقف خانه و گنبد و امثال آن . پوشش خانه . (رشیدی ) (برهان ). || نوعی از عمارت طولانی و دراز و آن را به عربی ازج خوانند. (برهان ). نوع عمارت است درازا و خمیده مانند طاق که به عربی ازج گویند. (رشیدی ) (آنندراج ). || شغ. سخ . (از حاشیه ٔبرهان قاطع چ معین ). شاخ گاو. (برهان ) :
ببازی و خنده گرفتن نشست
سغ گاو و دنبال گرگی بدست .

فردوسی .


|| کام . (یادداشت مؤلف ). اکنون در تهران و بروجرد و کرمانشاه و گلپایگان و اراک (سلطان آباد) به معنی قسمت درونی فک اعلا بکار رود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
سغ برداشتن . [ س َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) سغ برداشتن کودکی را عملی است که با نوزادان کنند و با انگشت کام او را افشرند تا برتر شود. (یادداشت مو...
سق . [ س َق ق ] (ع مص ) سرگین افکندن مرغ . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ).
صغ. [ ص َغ غ ] (ع مص ) بسیار خوردن . (منتهی الارب ).
ثغ. [ ث ُ ] (اِ) بمعنی بت . (از برهان ). و بعض محققان گفته اند که چون در فارسی ثاء مثلثه نباید این لفظ فُغ بفاست . (غیاث اللغة).
صق . [ ص َق ق ] (ع مص ) بانگ کردن آفتاب پرست . (منتهی الارب ). || (اِ) میخی که در جای سخت به کره و زور کوفته شود. (منتهی الارب ). || ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.