اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سفیدمهره

نویسه گردانی: SFYDMHRH
سفیدمهره . [ س َ / س ِ م ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) خرمهره ٔ کلان که بهندی سنگهه گویند. (غیاث ). مهره ای است که بدان کاغذ و جامه را مهره زنند و دقاقی کنند و بوغ حمام نیز میسازند و این از جمله حیوانات صدفی است و نوع کبیر آن است . (از آنندراج ) (انجمن آرا). گوش ماهی . ودع . (بحر الجواهر). || بوغ حمام . یکی از ذوات النفخ : همه سوار شدند و سلاح درپوشیدند و فیلان را بیاراستند و طبل و کوس بوق و صنج بزدندو سفیدمهره را باد دردمیدند. (اسکندرنامه نسخه خطی سعید نفیسی ). و فیلان و لشکر را بیاراستند و کوس و سفیدمهره بزدند. (اسکندرنامه نسخه ٔ خطی سعید نفیسی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کرم سفیدمهره . [ ک ِ م ِ س َ / س ِ م ُ رَ/ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کرمی که ناقوس از اوسازند و آن صدف دریائی است . (آنندراج ) : خواهد گشت...
سفیدمهره /sefidmohre/ معنی ۱. صدف کوچک. ۲. (موسیقی) نوعی بوق که از استخوان صدف ساخته می‌شد. فرهنگ فارسی عمید. ////////////////////////////////////////...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.