اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سکاک

نویسه گردانی: SKAK
سکاک . [ س َک ْ کا ] (ع ص ) آهنگر، چه سَک ّ حلقه ٔ آهن را گویند. (آنندراج ) (غیاث ). || کاردگر. (دهار) (مهذب الاسماء). || کسی که بر درم و دینار سکه زند. (غیاث ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
سکاک . [س ُ ] (ع اِ) هوای میان زمین و آسمان . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). جوفی که میان زمین و آسمان است . (آنندراج ). || جای پر از تی...
سکاک . [ س ِ ] (ع اِ) صف و رسته . (منتهی الارب ).
سکاک . [ س َک ْ کا ] (اِخ ) ابوجعفر محمدبن خلیل مشهور بسکاک شاگرد ابومحمد هشام بن الحکم (وفاتش در حدود 199هَ .ق .) و از معاصرین چند نفر از مشاه...
صکاک . [ ص َک ْ کا ] (ع ص ) چک نویس . (مهذب الاسماء). کسی که قباله های شرعی نویسد. (غیاث اللغات ). قباله نویس .
صکاک . [ ص ُ ] (ع اِ) هوا. سکاک بالسین مثله . (منتهی الارب ).
صکاک . [ ص ِ ] (ع اِ) ج ِ صک . (منتهی الارب ).
جمع صک، کتاب ها
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.