اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سکه ٔ کار کسی را بردن

نویسه گردانی: SKH KAR KSY Rʼ BRDN
سکه ٔ کار کسی را بردن . [ س ِک ْ ک َ / ک ِ ی ِ رِ ک َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از ارزش و اعتبار کسی را انداختن :
آتش عیاره ای آب عیارم ببرد
سیم بناگوش او سکه ٔ کارم ببرد.

خاقانی .


گفتمش ای صبحدم سکه ٔ کارم مبر
زر و سر اینک ز من سکه ٔ رخ برمتاب .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.