اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سگ

نویسه گردانی: SG
سگ . [ س َ ] (اِ) پهلوی «سک » ۞ (لغت جنوب غربی )، پارسی باستان «سکا» ۞ = ایرانی باستان «سپکا» ۞ (هرودتس «سپاخا» ۞ را در زبان مادی به معنی (سگ ) آورده است ). آریایی «سوآ-کا» ۞ سانسکریت «سون » ۞ و نیز در پهلوی «سگ » ۞ . ارمنی «شن » ۞ . کردی «سه » (سینان ) ۞ (سگ ) جمع «سان » «سئیان » ۞ . افغانی «سپی » ۞ . کاشانی «اسبه » و «اسپه » ۞ . تالشی «سیپه » ۞ و رجوع کنید به هوبشمان . گیلکی «سیگ » ۞ . سمنانی «اسپا» ۞ . سنگسری «آئسبه » «اسیه » ۞ . سرخه ای «اسبه » ۞ . لاسگردی «آئسبئه » ۞ . شهمیرزادی «سگ » ۞ .
حیوانی چارپا از پستانداران گوشت خوار که غالباً اهلی میشود و دارای انواع بسیار است . کلب (عربی ). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ترجمه ٔ کلب ، درنده و گزنده ازصفات اوست . (آنندراج ).
پستانداری از رسته ٔ گوشت خواران که سردسته ٔ تیره ٔ خاصی بنام تیره ٔ سگ سانان میباشد. این جانور اهلی و دارای دندانهای آسیای قوی است ولی برخلاف گربه چنگالهایش کند و همیشه آشکار است . سگ دارای نژادهای مختلف است و تاکنون در حدود دویست نژاد از آن شناخته شده و در کارهای مختلف خدمات ذیقیمتی به انسان میکنند. شامه ٔ وی بسیار قوی است و از رد پا و بویی که شکار از خود باقی میگذارد محل شکار را پیدا میکند. بمناسبت استفاده هایی که انسان از وجودسگ مینماید، تقسیماتی برای وی قایل شده از قبیل سگ گله ، سگ شکاری ، سگ پلیس و سگ خانوادگی که جهت حفاظت و گاهی بعنوان تجمل نگاهداری میشوند :
چون خر رواست پایگهت آخر
چون سگ سزاست جایگهت شله .

خفاف .


نیابند مر یکدگر را بتگ
دوان همچو نخجیر از پیش سگ .

فردوسی .


نه در سرش مغز و نه در تنش رگ
چه طوس فرومایه پیشم چه سگ .

فردوسی (شاهنامه ج 2 ص 766).


سگ دون همت استخوان جوید
بچه ٔشیر مغز جان جوید
مرد عالی همم نجوید بند
سگ بود سگ بلقمه ای خرسند.

سنایی .


ندانم مرکبی کایام در وی
ردیف هر سگ آهویی ندارد.

خاقانی .


قارون گرفتمت که شدی در توانگری
سگ نیزبا قلاده ٔ زرین همان سگ است .

سعدی .


سگی را لقمه ای هرگز فراموش
نگردد ور زنی صد نوبتش سنگ .

سعدی .


- سگان آز ؛ کنایه از طالبان دنیا و اهل حرص . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
- سگان جیفه ٔ دنیا ؛ کنایه از طالبان دنیا. (ناظم الاطباء) (مجموعه ٔ مترادفات ص 237).
- سگ ابلق ؛ کنایه از روزگار است به اعتبار شب و روز یا نیک و بد و شادی و غم . (از برهان ) (آنندراج ). زمانه به اعتبارروز و شب . ذیل سگ . (رشیدی ).
- سگ استاد؛ کلب ِ مُعَلَّم :
سگ استاد را صیدش حلال است
ز جاهل کشتن حیوان وبال است .

ناصرخسرو.


- سگ پاسوخته ؛ کنایه از هرزه گرد و دربدر. رجوع به سگ پاسوخته شود.
- سگ در ؛ آنچه را سگ دریده باشد.
- || در تداول خانگی آنکه زود جامه کهن و پاره کند.
- امثال :
از شیخعلی خان بترسم از سگش هم بترسم .
با سگ به جوال رفتن .
بر در خانه هر سگی شیر است .
پندارم سگ خورد، یا فکر میکنم سگ خور شده است .
چشمانی سخت گیرا و جذاب داشتن .
چشمهایش سگ دارد؛ بمزاح یا محبت ،
چوب بسر سگ بزنی ... پیدا میشود، درمی آید (در موقعی که فراوانی و کثرت چیزی را بخواهند برسانند).
چو نام سگ بری چوبی به دست آر.
دهن سگ به لقمه دوخته به .
سر خردندان سگ .
سگ از درد میمیرد بی بی شکار میخواهد.
سگ استخوان سوخته را بو نمیکند.
سگ بابا نداشت حاجی عموش را میخواند.
سگ با دمش زیرپایش را جاروب میکند.
سگ باش کوچک خانه مباش .
سگ بود سگ به لقمه ای خرسند.
سگ تازی که آهوگیر گردد
بگیرد آهویش چون پیر گردد.
سگ چون چنگ کند یک پای بالا گیرد.
سگ چیست که پشمش چه باشد.
سگ در حضور به از برادر دور.
سگ حسن دله .
سگ در خانه ٔ خودش پارس میکند.
سگ در خانه ٔ صاحبش شیر است .
سگ در سایه ٔ دیوارراه میرود گمان میکند که سایه ٔ خود اوست .
سگ را به زور به شکار نتوان برد.
سگ را به مسجد چه کار.
سگ سگ است ارچه پاسبان باشد.
سگ سیر قلیه ترش .
سگ صاحبش را نمی شناسد.
سگ کجا خانه کجا؛ درباره ٔ دو چیز نامناسب گویند.
سگ کجا لانه کجا.
سگ که چاق شد قورمه اش نمیکنند.
سگ که شد منظور نجم الدین سگان را سرور است . (امیرعلی شیر).
سگ ِ کیست ؛ اهمیتی ندارد.
سگ گزنده همان به که آشنا باشد.
سگ ماده به لانه شیر نر است .
سگ نازی آباد است نه غریبه میشناسد و نه آشنا.
سگ نبود چخش کنم ، گربه نبود پیشش کنم . بادی بودآمد و رفت من چه کنم .
کاه پیش سگ و استخوان پیش خر نهادن .
مثل سگ پشیمان شدن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
سگ دو. [ س َ دَ / دُو ] (ص مرکب ) آنکه بسیار راه رود برای انجام کارهایی . که بسیار برای مقاصد خود به هر جا رود. که سخت بسیار راه تواند رفتن ....
سگ زن . [ س َ زَ ] (اِ مرکب )نوعی از تیر باشد که پیکان آن بغایت تیز و باریک باشد. تیر کوچکی است که آن را به عربی کثاب گویند. (رشیدی ). ال...
مدفوع سگ . پلیدی سگ . ناسزائی است مر مردم را.
سگ گل . [ س َ گ َ ] (اِ) نوعی از نسترن وحشی در کتول و آمل و دیلمان . (از یادداشت مؤلف ).
سگ کش . [ س َ ک ُ ] (اِ مرکب ) رستنی باشد که بیشتر درآبهای ایستاده روید و برگ آن ببرگ بید مانند است و ساق آن سرخ و گره دار میشود و آن را ب...
سگ فعل . [ س َ ف ِ] (ص مرکب ) آنکه خوی او چون سگان باشد : باد آتش شمشیرت داغ دل سگ فعلان بس داغ سگان کرده ست سگدار تو عالم را.خاقانی .
سگ کشی . [ س َ ک ُ ] (حامص مرکب ) کشتنی است مثل کشتن سگ که آن را مؤاخذه نیست . (آنندراج ) : نشنیدی و وقت سگ کشی میگویی انگار که گربه ٔ س...
سگ کنک . [ س َ ک َ ن َ ] (اِ مرکب ) سگ کن است که مردم گیا باشد. (برهان ). || (اِ مصغر) مصغر سگ کن باشد. (آنندراج ).
سگ کنی . [ س َ ک َ ] (اِ مرکب ) مردم گیا باشد و آن را از آنجهت سگ کنی میگویند که هرکس آن را میکند میمیرد پس بوقت کندن اطراف آن را خالی کنن...
سگ لاب . [ س َ ] (اِ مرکب ) حیوانی باشد آبی شبیه بسگ و در خشکی نیز تعیش تواند کرد. گویند خصیه ٔ وی آش بچگان است . او را بیدستر خوانند. (برهان )...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۷ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۲/۰۷/۰۶ Iran
0
1

این کلمه به سادگی می تواند بر گرفته از ریشه اوستایی "سا" بوده باشد که استاد پور داود آن را در صفحه 134 یادداشتهای گاثاها به معنی راندن و از خود دور کردن آورده است. بنابراین واژه سگ را می توان مرکب از "سا" و جزء "اَگ" (یا آگ، پسوند اسم فاعل و صفت فاعلی) گرفت، یعنی حیوانی که دشمن را می راند و دور می کند. در فرهنگ واژه های اوستایی احسان بهرامی "سا" به معنی نابود کردن و از هم بریدن گرفته شده است که دقیق به نظر نمی رسد، ولی به هر حال یادآور مفهوم سگ در گفته فوق و معنی نام قدیمی دیگر سگ یعنی سپاکو است که استاد پورداود ریشه آن را در صفحه 196 یادداشتهای گاثاها به صورت "سپا" به معنی افکندن و دور انداختن آورده است. غالباً تصور شده است که کلمه سگ از تلخیص یا تحریف سپاکو عاید شده است؛ امّا در مجموع معلوم میشود دو کلمه سپا کو و سَگ دو ریشه جداگانه داشته، ولی مترادف با هم به معنی دفاع کننده و دور کننده دشمنان بوده اند.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.