 
        
            سلاح ور
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        SLAḤ WR
    
							
    
								
        سلاح ور. [ س ِ وَ ] (ص  مرکب ) مسلح . صاحب  سلاح . سلاحدار: مردم  آنجا بیشترین  سلاح ور و دزد باشند. (فارسنامه ٔ ابن  البلخی ). چون  فضلویه  فراخاست  ایشان  را (شبانکاره  را) شوکتی  پدید آمد و بروزگار زیادت  می گشت . تا همگان  سپاهی  وسلاح ور و اقطاع خوار شدند. (فارسنامه ٔ ابن  البلخی ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    
								
    هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.