سلت
نویسه گردانی:
SLT
سلت . [ س َ ](ع مص ) برآوردن روده را بدست . || از بن بریدن بینی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بینی بریدن بشمشیر. (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || ستردن موی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || دور کردن زن دست بند حنا را از دست . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بریدن چیزی را. || پاک کردن کاسه را با انگشت . (منتهی الارب )(آنندراج ). کاسه لیسیدن . (المصادر زوزنی ). پاک کردن کاسه . (تاج المصادر بیهقی ). || زدن کسی را. || ریخ زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
اصحاب صلت .[ اَ ب ِ ص َ ] (اِخ ) پیروان عثمان بن ابی الصلت یا صلت بن ابی الصلت بودند که از فرقه ٔ عجارده منشعب شدند و خود بدعتهای دیگری ساخ...
صلت فرستادن . [ ص ِ ل َ ف ِ رِ دَ ] (مص مرکب ) جایزه برای کسی فرستادن . پاداش فرستادن : زین صلت کو قصاص کشتن راست من شدم زنده تا فرستادی ...