گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سلمکی نویسه گردانی: SLMKY سلمکی . [ س َ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به آوازه یا نوایی است بنام سلمک : تا مطربان زنند لبینا و هفت خوان در پرده ٔ عراق و سرزیر و سلمکی . میزانی .گاه کوه بیستون و گنج بادآور زنندگاه دست سلمکی و پرده ٔ عشرا برند. حمیری .رجوع به سلمک شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی سلمکی سلمکی، سلمک سا، علف شور، بوته شور، اسفناج باغی[۱] یا آتریپلکس (Atriplex Spp)، گیاهی همیشهسبز است از تیرهٔ تاجخروسان (Amaranthaceae) و زیرتیرهٔ چغندر... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود