اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سلیح داری

نویسه گردانی: SLYḤ DʼRY
سلیح داری . [ س ِ ](حامص مرکب ) سلاح داشتن . عمل سلاح داشتن :
زهره دهدش بجام یاری
مریخ کند سلیح داری .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.