سماک
نویسه گردانی:
SMAK
سماک . [ س َم ْ ما ] (ع ص ) ماهی فروش . ج ، سماکین . (دهار) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
صماک . [ ص ِ ] (ع اِ) چوبی که با قفیز باشد که پیمانه است . ج ، صُمُک . (منتهی الارب ).
سمعک . [ س َ ع َ ] (اِ مصغر) آلتی که گران گوشان در گوش نهند شنیدن را. (یادداشت مؤلف ). آلتی که برای شنیدن آوازها در گوش سنگین متداول است ...