سمندر
نویسه گردانی:
SMNDR
سمندر. [ س َ م َ دَ ] (اِخ ) نام ولایتی است از هندوستان که چوب عود از آنجا آرند. (برهان ). شهری است بزرگ بر کران دریا، و پادشاهی دهم است . (حدود العالم ). شهری است از خزران بر کران دریا جایی بانعمت و بازارها و بازرگانان . (حدود العالم ). مردان را سپاه صد و پنجاه هزار تمام شد و با سپاه اندر تعبیه همی رفت تا به شهرستان سمندر آنکه ملک خزران نشستی و... (ترجمه ٔ تاریخ طبری ). پس منادی فرمود و سپاه برگرفت و بر در اندر شد که آنرا باب الاَّن گویند. همی رفت تا به سمندر رسید و آن شهری است از شهرهای خزر. (ترجمه ٔ تاریخ طبری ). رجوع به معجم البلدان شود.
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
سمندر. [ س َ م َ دَ ] (اِ) ۞ از یونانی «سالامندرا» ۞ در فرانسوی نیز «سالامندر» ۞ به معنی فرشته ٔ موکل آتش و پنبه کوهی و حیوان معروف اس...
سمندر. [ س َ م َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان چناران بخش حومه ٔ شهرستان مشهد.دارای 131 تن سکنه است . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، بنشن ، ...
سَمَندَر شهری در غرب دریای خزر که مدتی پایتخت خزرستان بهشمار میآمد ومحل دقیق آن مشخص نیست هرچند به ظن قوی در کناره رود تِرِک در نزیکی شهر امروزی قزل...
زادروز ۱۳۱۶ ه ش
شیراز
ملیت ایرانی
نامهای دیگر دکتر بیژن سمندر
پیشه شاعر و ترانه سرا
همسر ژاله
والدین دکتر سمندر،
لیلی
گفتاورد شیراز و میگن نا...
مهاباد سمندر. [ م َ دِ س َ م َ دَ ] (اِخ ) دهی است از بخش خواف شهرستان تربت حیدریه با 327 تن سکنه . محصول آن غلات و پنبه است . (از فرهنگ ج...