اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سندره

نویسه گردانی: SNDRH
سندره . [س َ دَ رَ / رِ / س ِ رَ / رِ ] (اِ) راهی . لقیط. (شرفنامه ). حرامزاده . (برهان ) (صحاح الفرس ). ولدالزناء.زنیم . (اوبهی ). ناپاک زاده . سند. ناپاک زاد. حمیل . بچه ٔ سرراهی . کوی یافت . زنازاده . بچه ٔ کوی :
ای سندره در سندره مادرت بهشته
تخم یکی ولیک صد تنت بکشته (کذا).

منجیک .


سرخ چهره کافرانی مستحل ناپاک زاد
زین گروهی دوزخی ناپاکزاد و سندره .

غواص (از لغت فرس اسدی ص 423).


ای گوه کش سندره ، گر کور شدی
از عزل غنی و از عمل عور شدی
سرکوفته مار و سوده پر مور شدی
رو گور طلب که از در گور شدی .

ابوالفرج رونی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
سندره . [ س َ دَ رَ / رِ ] (اِ) سندروس که صمغی باشد شبیه کهربا. (برهان ) (از آنندراج ). || زرنیخ احمر. رجوع به سندروس شود.
سندره . [ س َ دَ رَ] (ع اِ) نوعی است از درخت . (مهذب الاسماء). درختی است که از آن کمان و تیر سازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). به عربی شجر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.