سنگ  در موزه  افتادن . [ س َ دَ م َ 
/ مو زَ 
/ زِ اُ دَ ] (مص  مرکب ) کنایه  از اقامت  کردن . (برهان ) (فرهنگ  رشیدی ). کنایه  از حرکت  بازماندن . (آنندراج ). ترک  نمودن  سفر. (برهان ). ترک  سفر کردن . (از فرهنگ  رشیدی ) (آنندراج ). رجوع  به  سنگ  شود.  ||  اضطراب . بی قراری . (فرهنگ  رشیدی ). بی آرام . بی قراری . (غیاث ). مزاحمت . بی قراری . (برهان ) 
: کله  آنگه  نهی  که  درفتدت 
سنگ  در موزه  کیک  در شلوار.
سنایی .